سلام به همه ی عزیزان دلم
مرسی از اینکه همراهم بودیم و کنارم بودین - الهی خدا گره از کارتون باز کنه
بعد گذاشتن این پست یک شب که اصلا حالم خوش نبود و کاظم خونه ی مامانش بود
از طریق تلگرام همه ی گلگی هامو بهش کردم و مثل قبل نبودم که ملاحظه کنم بی ملاحظه گفتم ( تو دعوا من همیشه ملاحظه میکردم ولی اون نه دیگه منم زدم به اون درش ) خولاصه آنچه در دل داشتمو بهش بازگو کردم و حسابی ناراحت شد
شبش هم اومد خونه حرف نزدیم و فرداش من چون جلسه داشتم مدرسه زودتر اومدم به کارام برسم و کلی با هم حرف زدیم گریه کردیم گله کردم و...
یکم شرایط بهتر شد فقط دلامون خالی شد همین
و همچنان من هر وقت یادم میاد باعث و بانی این ماجرارو نفرین میکنم و از خدا میخوام خیر رو ازش بگیره و به شر خودش گرفتارش کنه
کاظم همچنان بیکاره
البته حرف های من بی تاثیر هم نبود یک سری حرکت ها زد
الان هم فعلا به شدت سرما خوردم و رو به موتم - از آویشن و ابلیمو عسل و سیر حبه و ..... تا داروی شیمیایی
امروز خوب شد تعطیل شد ولی من اینقدر حالم بد بود که حذ نداشت
فقط خوابیدم و نفهمیدم از حال و روزم
هرچی هم میخواب خسته گیم بیشتر میشه - میدونی ته دلم آشوبه - خدایا تو کمک کن
هرکسی که این متنو خوندی از ته دل ازت میخوام برا گشایش کارمون دعا کنی
دست حق به همراهتون
بازم ممنون که کنارمین
چی بگم دختر خوب؟ من اینجور وقتا فقط بلدم سکوت کنم و از ته ته دلم دعا کنم خیلی خوب بلد نیستم دلداری بدم ولی واقعا از خدا میخوام زودتر دلت آروم بشه و زندگیت به آامش و خوشبختی بی نهایت برسه عزیزم
دعا کن فقط خواهر خوبم فقط دعا کن
ان شا الله همیشه خدا یار و یاورت باشه
انشالله برام دعا کن دوست خوبم