دختری به نام سایرا

روزانه نوشت

دختری به نام سایرا

روزانه نوشت

وابمونه ای پ................................


سلام باز من اومدم 


خوبین ؟


دیشب پست گذاشتم باز یهو دلم خواست امروزم پست بزارم 


والا امروز ساعت 11:45 از خواب بیدار شدم خووووووووب چکار کنم خسته بودم دیگه ای بابا 


دیگه شاگردمم زنگ زد کاظمم طبق معمول درو باز نکرد که من داد زدم شاگردمه هیچی دیگه اون بدبخت رفت البته بهتر چون من هزار کار داشتم دیگه در عرض 20 دقیقه  همه جا رو مرتب کردم آرایش کردم و تندی زنگ زدم به مامان شاگردم که برگرده کاظمم رفت خونه ی مامانش 


دیگه شاگردم اومد و من باهاش تمرین حل کردم خودمم تو نت بودم همزمان 

دیگه برا تایم استراحت عکسای عروسیمو دید 

بعدش باز تمرین حل میکرد من لباسارو ریختم تو ماین که هنوز پهن نکردم و ساعت 3 هم رفت 


دیگه م الان یکم کوکو تره داشتم خوردم و برم لباسارو هم پهن کنم

حالمم خوش نیست این خاله پری وابمونه اه هر ماه میاد رو نرو ما 


تا نیم ساعت دیگه هم باید برم مدرسه کلاس داریم و بعدشم برم خونه ی مادرجونم کادوی خالمو بهش بدم آخه تولدش بود 

امروز تولد داداشیم هم هست که من بهش اس دادمو و کادوشم نقدی حساب میشه 

این خاله پری حسنش فقط لاکه وگرنه هیچ فایده ی دیگری ندارد اونمیک لاک جیغ زدم خفن 


هیچی دیگه فعلا همینا 


من برم تا بعد




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.