دختری به نام سایرا

روزانه نوشت

دختری به نام سایرا

روزانه نوشت

سایرا خانوم گردن شکسته


سلام به همه 

خوبین ؟


نمیدونم چرا اینقدر تو نوشتن تنبل شدم 


بگذریم 


این چند وقته خیلی کار مهمی نکردم البته گردنم هم دچار گرفتگی شده بود که یک آمپول گنده خوردم 

مامان اینا از شمال اومدن و یک عالمه سوغاتی نصیبمون شد 

یک وسیله جدید به منزلمون اضافه شد که من خیلی خوشحالم بابتش 


امروزم مدیر مدرسمون زنگ زد گفت که کلاست باید جا به جا بشه 

حالا عزا گرفتم تو این فرصت کم این همه چیز که چسبوندم وااااااااااااااااااااااااای دارم دیوانه میشم زحمتام به باد رفت 


شوهر عمم هم سرطان گرفته و الان دیگه اوضاعش خیلی بی ریخته براش دعا کنید 


دیگه فعلا همینا برم یکم لینکدونیمو درست کنم 

میبوسمتون 


بوی گند ماه مهر هم داره میادا 


کلی براتون عکس میذارم 

هرچند که وبلاگستان بی رونق شده 


نظرات 3 + ارسال نظر
فرنوش چهارشنبه 1 مهر 1394 ساعت 16:03

سلام دختر جونی، خوبی؟

دلم برات تنگ شده بود دختر مشدی

سلام عزیزم قربون تو بشم منم دلم برات تنگ شده بود

توت فرنگی چهارشنبه 1 مهر 1394 ساعت 06:41 http://WWW.ZENDEGYNRN.PERSIANBLOG.IR

سلام سایرا جونم
خوبی عزیزمممممم
خدا بد نده......
واسه شوهر عمت هم خیلی متاسفم خدا شفاشون بده...
وای چه بد یادمه گفتی خیلی واسه کلاس زحمت کشیدی...
منم وبلاگم رو عوض کردم

سلام دوست من الهی قربونت برم
آره حالش خیلی بده
آخ آخ نگو که پوستم کنده شد
کار خوبی کردی مرده شور بلاگفارو ببرن

سلام من از خواننده های جدیدتون هستم و تازه دنبالتون میکنم خوشحال میشم
با هم تبادل لینک کنیم
ممنون

سلام عزیز دلم به وبلاگمخوش اومدی منم خوشحال میشم الان میام پیشت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.